تفاوت های فرهنگی و مذهبی ترجمه را سخت می نماید، آثار ادبی غنی با اقبال جهانی روبه رو می شوند

به گزارش مجله شهبازی، سرویس ادبیات خبرنگاران: در بحث ترجمه معکوس بی شک سطح تخصص و مهارت مترجمان به زبان مقصد، آشنایی با فرهنگ و ادبیات هر دو زبان، داشتن دانش کافی در این حوزه و توانایی و تسلط بر زبان فارسی نقش مشخص کننده ای در اندازه استقبال و موفقیت آثار دارد.

تفاوت های فرهنگی و مذهبی ترجمه را سخت می نماید، آثار ادبی غنی با اقبال جهانی روبه رو می شوند

میثاق خلج که ترجمه آثاری همانند فریدا کالو: نامه هایی به مادرم، همواره با منی، کیم جی یونگ متولد 1982 و ماهیگیران را برعهده داشته، تأکید دارد: ما مترجم را کسی می دانیم که دانش کافی در هر دو زبان را داشته باشد، تحصیلات به هر دو زبان داشته باشد، صرف اینکه کسی زبان دیگری را فرا گرفته باشد دلیل این نمی گردد که مترجم خوبی باشد. شما باید به عنوان یک مترجم هر دو زبان را زندگی نموده باشید، به هر دو زبان فکر نموده باشید، نوشته خوانده باشید، متنی نوشته باشید، آهنگی گوش نموده باشید، فیلمی دیده باشید، بسیاری از اصطلاحات و حتی ضرب المثل ها هم در زبان فارسی هم در زبان های دیگر هست که فقط با تسلط زیاد به این زبان ها قابل درک هستند. بعضی مترجم های فارسی زبان ما حتی در زبان فارسی هم تسلط ندارند و نوشته هایشان احتیاج به ویرایش فراوان دارد؛ بنابراین فقط دانستن یک زبان دلیل بر این نیست که شخص توانایی مترجم شدن داشته باشد.

در شماره سوم از پرونده بایدها و نبایدهای جهانی شدن ادبیات ایران با میثاق خلج به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید:

چرا اغلب نویسندگان ما سهم آنچنانی از بازارهای جهانی کتاب و مخاطبانش ندارند؟

برای شکافتن این موضوع بهتر است خلاصه ای از تاریخ ترجمه را آنالیز کنیم. از دیرباز مردم کشور های مختلف به مطالعه ادبیات سایر کشور ها علاقه مند بودند و چون دسترسی به این آثار تنها به واسطه ترجمه امکان پذیر بود، از این رو بسیاری از نویسندگان به مطالعه زبان های خارجی روی آوردند. ترجمه برای نخستین بار در اروپا و فرانسه و دوره رنسانس ظاهر شد. گوته، شاعر آلمانی، اصطلاح ادبیات جهانی را اولین بار عنوان کرد. از نظر او تمام ادبیات ها به مرور زمان به خارج از مرز های کشورشان راه پیدا می نمایند. خاستگاه خاورشناسی آلمان است و بسیاری از خاورشناسانی که آثارشان به زبان فرانسه انتشار یافته، از آلمان برخاسته اند. به عنوان نمونه ژول مول که شاهنامه را به زبان فرانسوی ترجمه نموده است. از دیرباز مناسبت ها و قرابت های فرهنگی که بین ایران و کشور های آسیای میانه وجود داشت باعث آفرینش آثار مشابه، ترجمه یا حتی سرقت ادبی از آثار ایرانی می شد. در قرن نوزدهم بسیاری از خاورشناسان توانستند تا حد زیادی ایران و آثار ایرانی را به جهانیان بشناسانند و این علاقه تا حدی بود که حتی بعضی از آنها دچار شرق زدگی شده بودند. از جمله می توان به هامر اشاره نمود که ترجمه هایش بسیار مورد توجه آندره ژید و دوگوبینو قرار می گرفت. هامر خودش دیوان حافظ، تاریخ ادبیات فارسی و نیز منظومه ای به نام شیرین، معشوق خسرو پرویز، پادشاه ساسانی را منتشر کرد و یا گوته تحت تأثیر آثار هامر دیوان شرقی را با دیباچه ای از گلستان سعدی منتشر کرد. ویکتور هوگو نیز با مطالعه آثار گوته سر ذوق آمد و کتاب شرقیات را منتشر کرد.

دلیل برجسته بودن آثار ادبی کلاسیک ما و علاقه مترجمان خارجی به آنها چه بوده است؟

ما در ادبیات ایران داستان های غنی داریم که بسیاری از آثار جهانی با اقتباس از آنها نوشته شده اند. از جمله ترجمه شاهنامه به زبان انگلیسی، رباعیات خیام و مثنوی مولانا به زبان انگلیسی، گلستان سعدی، انوار سهیلی، لیلی و مجنون جامی به زبان فرانسه، هزار و یک شب به زبان انگلیسی که برای مثال داستان هزار و یک شب دارای ویژگی هایی از جمله استفاده از قهرمان ها و پهلوان ها، تعلق نداشتن به زمان و مکان خاص، استفاده از شخصیت های مختلف و توجه به سرشت و فطرت آدمی است. نمونه های ذکر شده از آثار فاخر و برجسته ایرانی هستند و به نظر من دلیل برجسته شدن این آثار چه در زبان فارسی چه در سایر زبان ها غنای آنهاست که باعث می گردد حتی تا قرن ها بعد با اقتباس و الهام از آن داستان ها کتاب بنویسند. به قطع اگر داستان های ماندگاری خلق گردد که هدف شان صرفاً کسب عایدی نویسنده یا ناشر نباشد با اقبال جهانی روبرو می گردد. از دیگر عوامل مؤثر می توان به ارتباطات کشور های مختلف در ادوار گوناگون اشاره نمود. در بعضی دوره ها از جمله دوران صفویه که میان ایران و بعضی کشور های اروپایی روابط خوبی به وجود آمد، ارتباطات فرهنگی و ادبی آغاز و بسیاری از آثار ایرانی به سایر زبان ها ترجمه شد.

مهمترین دلیل بی رغبتی کنونی مترجمان کشورهای دیگر به ادبیات معاصر ایران چیست؟

تبلیغات سوء و تحریم هایی که علیه بعضی کشور ها از جمله ایران انجام می گردد باعث تحقیر فرهنگ غنی ایرانی می گردد که در نتیجه آن حتی وقتی کتاب ها به زبان های دیگر ترجمه می شوند چندان مورد توجه قرار نمی گیرند چون مردم آن کشور ها فکریت درستی از فرهنگ و مذهب ما ندارند. در حالی که تأیید شده بیشتر افسانه ها و حکایت های اخلاقی که در اروپا رواج دارد در روزگاران کهن در آسیا وجود داشته است. البته تبلیغات درست هم یاری شایانی به شناخته شدن آثار می نماید. از طرفی دیگر ما شاخه های ادبی بسیار مختلفی داریم و به عنوان نمونه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان شاخه هایی مثل متل، چیستان و لطیفه وجود دارد. تمرکز مترجم ها روی حوزه های خاص باعث می گردد که فقط یک جنبه از ادبیات ما عرضه گردد. توجه به علایق خواننده های خارجی و شناخت بازار های کتاب جهانی هم یاری می نماید تا مترجم ها انتخاب های پیروز تری داشته باشند. موضوع دیگر هم این است که بعضی زبان ها مترجم های زیادی در ایران ندارند. به عنوان نمونه زبان انگلیسی مترجم های زیادی دارد -هرچند کیفیت ترجمه و تخصص بعضی در این حوزه کم است- ولی زبان هایی مثل هندی، چینی، ژاپنی، یا حتی زبان های اروپایی مثل فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی مترجم های اندک کاربلدی در ایران دارند. همین امر باعث می گردد کمتر آثار ایرانی به این زبان ها ترجمه گردد یا حتی به دلیل ترجمه های نامناسب مورد استقبال قرار نگیرند.

سهم مواردی همانند سطح کیفی آثار تألیفی در مقایسه با آثار خارجی و کمبود ترجمه های مناسب به زبان های دیگر را تا چه اندازه معین نماینده می بینید؟

غنای آثار، یاری فراوانی به مورد توجه قرار گرفتن آنها در زبان های دیگر می نماید. وقتی اثری تعلق به زمان و مکان خاصی نداشته باشد، وقتی از شخصیت های مختلف طوری بهره گرفته باشد که در تمام ادوار برای خواننده تازگی داشته باشد، سبب می گردد اثری با ترجمه به زبانی دیگر حتی پس سال ها با اقبال جهانی روبرو گردد. متأسفانه بازاری شدن صنعت نشر و ملاک قرار دادن سود بیشتر از این کار، سبب شده تا تعدادی از مؤلفان فقط آثاری را خلق نمایند که با فروش بیشتر در ایران روبرو باشند و سطح جهانی را ملاک عمل قرار ندهند. بعلاوه ترجمه کاری زمان بر است که احتیاج به ممارست و پژوهش همیشگی دارد و بسیاری با تصور اینکه با زبان خارجی آشنایی دارند گمان می نمایند می توانند هر اثری را ترجمه نمایند. علم ترجمه شالوده های فراوانی دارد که آشنایی به زبانی دیگر تنها یکی از آنهاست و ترجمه خوب هم اصل ماجراست.

از چالش هایی که مترجمان در ترجمه معکوس آثار تألیفی داخلی با آن روبرو می شوند، بگویید.

از نخستین چالش هایی که نه فقط ترجمه آثار داخلی دارد، بلکه به طور کلی مترجم ها با آن روبرو هستند، تفاوت های فرهنگی و مذهبی است؛ بعضی از اصطلاحات فرهنگی فقط در زبان ما وجود دارد و برای برگرداندنش به زبانی دیگر باید از یک عبارت یا حتی یک جمله استفاده کرد که حتی در آن صورت هم به دلیل ناآشنایی خواننده با آن فرهنگ و دور از فکر بودنش، چندان ملموس نیست. از طرفی مترجم باید طوری منظور نویسنده اصلی را بیان کند که همان شیوایی، رسایی و گیرایی را برای خواننده زبان مقصد داشته باشد. به عنوان نمونه ترجمه اشعار یا متون کهن بسیار سخت است چون آهنگ و ریتم کلام بسیاری از مواقع منتقل نمی گردد و بنابراین ممکن است از تأثیر گذاری نوشته بکاهد. از دیگر چالش ها تسلط کافی نداشتن به زبان دیگر است. ممکن است یک واژه چند معادل در زبان مقصد داشته باشد و وقتی مترجم تسلط کافی به آن زبان نداشته باشد شاید دورترین کلمه به فکر را به کار ببرد که این باعث سردرگم شدن خواننده زبان مقصد می گردد. به طور کلی ترجمه هنری است که لازمه آن تحقیق و مطالعه مداوم برای آشنایی با اصطلاحات باب روز، یا تکیه کلام های متعلق به یک گروه خاص از جامعه است؛ چون با ترجمه یک اثر تصویر خاصی از آن فرهنگ و ادبیات و آداب و رسوم و به طور کلی شیوه زندگی در فکر خواننده زبان مقصد به جای گذاشته می گردد که در صورت قوی بودن ترجمه حتی می تواند باعث جذب او به آن کشور و فرهنگ هم گردد.

چرا ترجمه معکوس اغلب از سوی مترجمان ما مورد استقبال قرار نمی گیرد؟

نداشتن دانش کافی در این حوزه از دلایل عمده است. ما مترجم را کسی می دانیم که دانش کافی در هر دو زبان را داشته باشد، تحصیلات به هر دو زبان داشته باشد، صرف اینکه کسی زبان دیگری را فرا گرفته باشد دلیل نمی گردد که مترجم خوبی باشد. شما باید به عنوان یک مترجم هر دو زبان را زندگی نموده باشید، به هر دو زبان فکر نموده باشید، نوشته خوانده باشید، متنی نوشته باشید، آهنگی گوش نموده باشید، فیلمی دیده باشید، بسیاری از اصطلاحات و حتی ضرب المثل ها هم در زبان فارسی هم در زبان های دیگر وجود دارد که فقط با تسلط زیاد به این زبان ها قابل درک هستند. بعضی مترجم های فارسی زبان ما حتی در زبان فارسی هم تسلط ندارند و نوشته هایشان احتیاج به ویرایش فراوان دارد؛ بنابراین فقط دانستن یک زبان دلیل بر این نیست که شخص توانایی مترجم شدن داشته باشد. دلیل دیگر این است که عایدی قابل توجهی از کار ترجمه عاید مترجمان نمی گردد و شاید بسیاری ترجیح دهند به جای ریسک کردن بر سر اینکه کتابی خارج از ایران فروش خوبی دارد یا نه، کتاب هایی را از زبان های دیگر به فارسی ترجمه نمایند که می دانند بازار خوبی در ایران خواهد داشت.

کدام یک از آثار تألیفی معاصر ما بیشتر قابلیت ترجمه معکوس را دارد؟

نویسندگان ایرانی آثار بسیار فاخری را به فرهنگ ما هدیه داده اند که شاید نام بردن آنها در این مقال نگنجد. مترجم هایی که علاقه به ترجمه آثار فارسی به دیگر زبان ها دارند با مطالعه و تفحص میان آثار ایرانی می توانند کار های بی شماری پیدا نمایند؛ ولی هر چند که کوشش های بسیار زیادی در این زمینه اجرا شده و مترجم های زیادی هم آثار تاریخی و فرهنگی ما را به زبان های دیگر برگردان نموده اند ولی در این شاخه باز هم جای فعالیت بیشتری وجود دارد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 25 تیر 1402 بروزرسانی: 25 تیر 1402 گردآورنده: sh-shahbazi.ir شناسه مطلب: 1545

به "تفاوت های فرهنگی و مذهبی ترجمه را سخت می نماید، آثار ادبی غنی با اقبال جهانی روبه رو می شوند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تفاوت های فرهنگی و مذهبی ترجمه را سخت می نماید، آثار ادبی غنی با اقبال جهانی روبه رو می شوند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید