با این تکنیک های ساده می توانید از دو نیمکره مغز بهره ببرید و بین آنها ارتباط بیشتری برقرار کنید
به گزارش مجله شهبازی، ماه ها پیش، یک مربی در جلسات آموزشی با همکاری یک مدیر و یکی از زیردستان او به مسائلی در روابط کاری شان برخورد کرد که در حال تبدیل شدن به تعارضی جدی بود. مدیر، زیردست خود را فردی واکنشی و تدافعی می دانست که توانایی مواجهه با مسائل را ندارد و به نیازهایش توجه نمی کند، در حالی که زیردست، در ارائه بازخوردها، دفاع از موقعیت خود و بیان نیازهایش تردید داشت. تعاملات آنها اغلب با خشم، ناامیدی و تنش همراه بود و کوشش ها برای حل این مسائل بی نتیجه مانده بود. این دو بیشتر با ذهنیت تراکنشی (Transactional Mindset) به صورت اتوماتیک به وسیله نیمکره چپ مغز عمل می کردند و نیمکره راست شان که نقش مهمی در همدلی و درک عمیق دارد، تقریباً غیرفعال بود.
بعد از چندین جلسه آموزش فردی، زیردست شجاعت و اطمینان کافی برای ارائه بازخورد به مدیرش پیدا کرد و این بازخورد با روی باز پذیرفته شد. مدیر در برابر ناراحتی هایی که با دریافت بازخورد همراه بود ایستاد و از این نقطه به گفتگویی مبتنی بر همدلی تاکتیکی (Tactical Empathy) و زبانی همدلانه دست یافت. آنها احتیاجهای برآورده نشده را شناسایی کردند و برای یافتن راهکار مشترک گام برداشتند.
پژوهش ها نشان می دهند که بازسازی اعتماد در محیط های سازمانی احتیاجمند تعهد جدی برای فعال سازی نیمکره راست مغز است. بسیاری از رهبران و کارمندان امروزی در کوشش های خود نیمکره چپ خود را که جنبه های تراکنشی و منطقی را کنترل می نماید، بر نیمکره راست ترجیح می دهند که قابلیت های ارتباطی و اجتماعی را فعال می نماید. اما تنها در تعادل و هماهنگی این دو نیمکره است که فرصت های ویژه ای برای ایجاد ارتباطات عمیق، راهنمایی استراتژی و تأثیرگذاری بر تیم ها فراهم می گردد. اگر یکی از این نیمکره ها بر دیگری غلبه کند، سازمان ها دچار چالش های جدی از جمله محیط کاری سمی، کاهش انگیزه و کاهش بهره وری می شوند.
قدرت ترکیبی نیمکره های چپ و راست مغز
رهبرانی که عمدتاً از نیمکره چپ خود استفاده می نمایند، معمولاً در دریافت بازخورد دچار مشکل هستند، ممکن است در پرورش پتانسیل دیگران ناکام بمانند، در انعطاف پذیری و ساخت تیم با مشکل روبرو شوند، به جای استفاده از شوخی از طعنه استفاده نمایند، و غالباً لذتی از کار خود نبرند. چنین رفتارهایی هرگز به یک فرد محدود نمی گردد؛ بلکه اثرات آن در کل کسب وکار پخش می گردد و به شکل هایی مانند سندرم خودمتقلب پندازی (Imposter Syndrome)، چالش های مکرر در ارتباطات، ناتوانی در تماشا دیدگاه های متفاوت و به طور کلی اصطکاک در رهبری خود را نشان می دهد.
از سوی دیگر، زمانی که فرد تنها از نیمکره راست خود استفاده می نماید، اغلب دیدگاه های بزرگی دارد اما در تدوین استراتژی برای تحقق آنها با مشکل روبرو می گردد. این افراد ممکن است دچار افسردگی و بدبینی شوند و حتی گاه از روی انتقام یا به شکل خصمانه رفتار نمایند.
انسان ها ذاتاً تمایل دارند که به گروه ها تعلق داشته باشند و با دیگران در ارتباط باشند. وقتی نیمکره راست به طور کامل فعال نباشد، غریزه فرد همچنان او را به برقراری ارتباط با دیگران راهنمایی می نماید، اما ممکن است از رویکردهای محدودنماینده و انحصاری در مدیریت روابط استفاده کند. وقتی نیمکره راست مغز کاهش عملکرد دارد، رفتارهای زیر معمول می گردد:
- مقصر دانستن دیگران به جای کنجکاوی
- دستکاری روانی (Gaslighting) به جای اعتباربخشی یا گوش دادن
- اجتناب از بازخورد به جای ارائه بازخورد
- قلدرمآبی به جای راهنمایی
- کنترل جزئیات کوچک (Micromanaging) به جای رهبری
- منحرف کردن موضوع به جای تأمل و بازنگری
نیمکره راست مغز توانایی برقراری روابط و پذیرش بازخورد، اصلاح مسیر و هماهنگ نگه داشتن افراد را فراهم می نماید. یک نیمکره راست کارآمدتر می تواند به شما در ایجاد مرزها، اولویت بندی سلامت روان، تدوین سیاست های فراگیر و حمایت از تیم یاری کند. در مقابل، نیمکره چپ ساختار، استراتژی، انرژی و شفافیت را ارائه می دهد. این دو نیمکره در کنار هم تعادلی زیبا و ضروری ایجاد می نمایند که به ما اجازه می دهد در محیط کار پیشرفت کنیم و شکوفا شویم.
احتیاج انسان به روابط و فعال بودن نیمکره راست
از آنجا که انسان ها به صورت ذاتی احتیاجمند برقراری ارتباط با دیگران هستند، اگر نیمکره راست به درستی فعال نباشد، ممکن است از روش های نادرستی در روابط استفاده نمایند. این روش ها شامل مقصر دانستن دیگران، نادیده گرفتن به جای گوش دادن، پرهیز از بازخورد دادن، و حتی کنترل بیش از حد و اجبار به جای راهنمایی می گردد. نیمکره راست مغز این امکان را فراهم می نماید که بتوانیم بازخوردها را بپذیریم، اصلاح کنیم و افراد را به درستی هماهنگ کنیم. بعلاوه، نیمکره چپ انرژی و شفافیت ایجاد می نماید و در کنار هم، این دو نیمکره یک تعادل ارزشمند و ضروری برای رشد و شکوفایی در محیط کار ایجاد می نمایند.
نحوه برقراری ارتباط با استفاده از هر دو نیمکره مغز
مانند مثال مدیر و زیردست که در ابتدا به آنها اشاره شد، بسیاری از افراد در لحظات تعارض دچار مشکل می شوند، زیرا نیمکره راست مغز به طور کامل در آن لحظات فعال نیست تا به مدیریت شرایط سخت و لحظات ناراحت نماینده یاری کند. یکی از جنبه های رفتاری نیمکره راست، توانایی پذیرش آسیب پذیری و حرکت به سمت همدلی تاکتیکی است.
تکنیک های استفاده از هر دو نیمکره مغز
برای برقراری ارتباط مؤثر و دستیابی به تعادل در استفاده از هر دو نیمکره مغز، تکنیک هایی وجود دارند که به افراد یاری می نمایند در لحظات چالشی و تعارضات به سمت ارتباط و همدلی حرکت نمایند. این تکنیک ها، به طور ویژه، در فعال سازی نیمکره راست مغز که به رفتارهای احساسی، همدلی و روابط انسانی مرتبط است، مؤثر هستند. در ادامه چند تکنیک ساده و مؤثر برای دسترسی به این تعادل و بهبود ارتباطات توضیح داده شده است.
1. تمرین حضور آگاهانه (Mindful Presence)
حضور آگاهانه یا فکر آگاهی به افراد یاری می نماید در لحظه حاضر باشند و بدون قضاوت به احساسات، افکار و واکنش های خود توجه نمایند. این تمرین به خصوص در مواقعی که افراد با احساسات ناراحتی یا عصبانیت روبرو می شوند، بسیار مؤثر است. نیمکره راست مغز با عواطف و ارتباطات عمیق سروکار دارد، و آگاهی در لحظه، به آن یاری می نماید تا به جای واکنش سریع و تدافعی، با آرامش و درک بیشتری پاسخ دهد.
- چگونه تمرین کنیم:
- در لحظه کنونی تمرکز کنید و به نفس کشیدن خود توجه کنید.
- بدون قضاوت، احساسات خود را مشاهده کنید و اجازه دهید تا به طور طبیعی بروز نمایند.
- به گفتگوی درونی خود دقت کنید و از تکرار افکار منفی بپرهیزید.
این تمرین نه تنها آرامش را تقویت می نماید، بلکه نیمکره راست را فعال می سازد تا بتواند در روبروه با احساسات پیچیده به خوبی عمل کند.
2. گوش دادن فعال (Active Listening)
گوش دادن فعال، به معنی توجه کامل به صحبت های فرد مقابل است؛ بدون قطع کردن، ارزیابی یا کوشش برای پاسخگویی سریع. این تکنیک به خصوص در نیمکره راست مؤثر است، زیرا با درک همدلانه و توجه به احتیاجها و نگرانی های دیگران ارتباط نزدیکی دارد.
- چگونه تمرین کنیم:
- هنگام مکالمه با دیگران، به زبان بدن، لحن و احساسات آنها توجه کنید، نه فقط به کلمات.
- پس از شنیدن، با جملاتی مانند من درک می کنم که… یا احساس می کنم که شما نگران هستید نشان دهید که در حال درک و همدلی با او هستید.
- در صورت احتیاج، سوالات تشریحی بپرسید تا بیشتر با دیدگاه فرد مقابل آشنا شوید.
این تکنیک باعث می گردد نیمکره راست فعال گردد و افراد به جای تمرکز بر پاسخ فوری، به ارتباطی عمیق تر و معنادارتر برسند.
3. تمرین خودآگاهی و شناسایی احساسات (Self-Awareness and Emotion Identification)
خودآگاهی به این معناست که افراد به شناخت عمیقی از احساسات و واکنش های خود دست یابند. بسیاری از افراد در شرایط چالشی ممکن است ناخودآگاه دچار واکنش های تدافعی شوند که اغلب ناشی از نیمکره چپ و فکریت تراکنشی است. با تمرین خودآگاهی و شناسایی احساسات، فرد می تواند در لحظات چالش برانگیز به نیمکره راست و توانایی های همدلانه آن دسترسی پیدا کند.
- چگونه تمرین کنیم:
- در طول روز، زمانی را به شناسایی و نامگذاری احساسات خود اختصاص دهید؛ مثلاً من الان عصبانی هستم، احساس ترس دارم یا احساس تنهایی می کنم.
- در مواقعی که با تعارض یا چالشی روبه رو می شوید، یک لحظه مکث کنید و از خود بپرسید: واقعاً چه احساسی دارم؟، آیا این احساس واکنش طبیعی به موقعیت است؟
این تمرین باعث می گردد افراد بتوانند با آگاهی از احساسات خود، به جای واکنش تدافعی، پاسخ های همدلانه تری داشته باشند.
4. پرسیدن سوالات همدلانه و باز (Empathic and Open-Ended Questions)
پرسیدن سوالاتی که دیگران را تشویق به بیان احساسات و دیدگاه های خود کند، راهی عالی برای به کارگیری نیمکره راست و ایجاد ارتباط عمیق است. این تکنیک باعث می گردد مکالمات به سمت همدلی و درک متقابل پیش برود.
- چگونه تمرین کنیم:
- در گفتگوها سوالات باز و همدلانه بپرسید، مثل چطور می توانم در این شرایط به شما یاری کنم؟ یا احساس شما در این باره چیست؟
- به جای تمرکز بر یافتن راهکار سریع، ابتدا سعی کنید فرد مقابل را به بیان احساساتش تشویق کنید و با او همدلی کنید.
این روش نه تنها ارتباطات را تقویت می نماید، بلکه به افراد یاری می نماید که به درک بیشتری از دیدگاه ها و احتیاجهای دیگران برسند.
5. تقویت زبان غیرکلامی و نشانه های همدلانه (Enhancing Non-Verbal Language and Empathic Cues)
نیمکره راست مغز مسئولیت زیادی در درک زبان غیرکلامی و نشانه های احساسی دارد. تقویت این زبان می تواند به عمق روابط بیفزاید و باعث گردد که دیگران احساس نمایند به آنها اهمیت داده می گردد.
- چگونه تمرین کنیم:
- در گفتگوها از تماس چشمی و سر تکان دادن برای تأیید صحبت های طرف مقابل بهره ببرید.
- زبان بدنتان را به طور آگاهانه باز و آرام نگه دارید تا احساس صمیمیت و همدلی منتقل گردد.
- به لحن و شدت صدای خود توجه کنید و از لحن آرام و همدلانه بهره بگیرید.
این تکنیک ها به خصوص در شرایط حساس و چالشی، فضای ارتباطی را بهبود می بخشند و افراد را به استفاده متعادل از هر دو نیمکره مغز تشویق می نمایند.
منبع: یک پزشک